سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
اولین برف پاییزی ! - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

                              به نام اهورای پاک

سلام .

پنجشنبه ساعت 10:45 از خانه حسام با هم آمدیم بیرون ! و بعد از چند دقیقه گفت و گو در مورد اینکه آیا حسام به شرکت می رسه یا نه و بعد از انتخاب یک دروغ خوب !!‏ حسام برگشت خانه و من هم به سمت میدان شهرک غرب به راه افتادم تا به خانه مامان برم ! برف کم و آرامی در حال بارش بود ! به هیچ وجه احساس سرما نمی کردم ! و فقط بعضی مواقع که برف بر روی صورت می نشست تازه می فهمیدم که هوا باید سرد باشه ! مه عجیبی همه جا رو پوشانده بود ... آرام آرام داشتم از سمت خیابان سپهر به طرف میدان قدم می زدم ! هوای عجیبی بود ! داشتم فکر می کردم آیا آنوشا نیز از این هوا لذت می بره ! جلوی من دختر و پسری راه می رفتند که انگار دارند به دانشگاه و یا سر کار می روند و دست در دست همدیگر حرکت می کردن احساس می کردم آنها نیز مثل من احساس سرما نمی کردند ! و نمی دونم ولی دلم بی اندازه برای آنوشا تنگ شد ! سعی کردم به چیزی فکر نکنم برای چند ثانیه چشمانم را بستم  و به صدای خش خش زیر پام گوش دادم و با خودم له کردن برف هارو تجسم و حس کردم ! حس غریبی بود و وقتی چشمان را باز کردم در مقابل برج هنوز تمام نشده فکر می کنم میلاد افتاد که در مه تار بود و احساس می کردم فقط چند متر با من فاصله داره ! و وقتی رسیدم به میدان و به فکر این افتادم که باید سوار چه ماشینی بشم تازه به شدت سرما را حس کردم !!
به نظر شما معنی این چیه !

شاد زی . 


موضوعات یادداشت
یکشنبه 83 آذر 15 ساعت 11:21 صبح

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
57714: کل بازدید
39 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب