سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه]
دختر دایی ! - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

سلام .

دیروز هرچی زنگ زدم خونه مامانم دیدم هیچکی برنمیداره حتی بابا بزرگم !!! اول شککردو روزه اجرا دیروز بوده و من و قال گذاشتن ولی بعد یادم آمد که اصلا تمام اجرا ها از ساعت 6 به بعد و الان ساعت 3 و تازه شنبه تاتر تعطیله ! ساعت 8:30 دوباره زنگ زدم ! قبل تلفن به آریا نسرین گفتم نکنه زن داییم زاییده ! که هیچ کدام نیستند و بعد که مامانم گفت بله ؟! گفتم مامان زن دایی زاییده !! مامانم با تعجب گفت ! آره تو  از کجا فهمیدی ؟!! منم شروع کردم جیغ و داد کردن و خندیدن ! حالا نمی دونم از خوشحالی خبر بود و یا از اینکه حدسم درست بود !! به هر حال ما دیروز دختر دایی دار شدیم آنم به اسم ادرینا ! البته داییم گفته اسم سمبولیکش ! بوو !! ومن موندم این دیگه چه اسمه سنبولیکیه ! ! بقیشم باشه بعد ! .

دایی جان قدم نو رسیده مبارک .


موضوعات یادداشت
یکشنبه 83 آذر 8 ساعت 12:6 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
63306: کل بازدید
392 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب