سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
.... - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

به نام اهورای پاک 

 

صبح بلند میشم میرم پای تلویزیون ببینم چه خبره ... تلویزیون تبلیغات خوبی می کنه اما مطمئنم که مردم زرنگ تر از این حرفان که شرکت کنن ... ماهوراه رو میگیرم همه اکثرن حرف از رفتن به انتخابات می زنن جا می خورم و با یکی دوتا فوش رسیور رو خاموش می کنم . نهار می خورم و باز میرم پای تلویزون میبینم که جمعیت زیاده می گم تا بعد از ظهر بیشتر طول نمی کشه ! بعد از ظهر همچنان جمعیت هستند ! با خودم فکر می کنم میشه مردم باز هم دچار جو عمومی شده باشند ولی نه انسان یک بار اشتباه می کنه ... شب شده پدربزرگم نیست باز تلویزیون رو نگاه می کنم ... خیلی عجیبه یعنی بازم مردم ... در باز میشه .. پدربزرگم برگشته و شناسنامه به دست !! بدنم یخ می کنه با بغض می گم مردم همینقدر ارزش دارن و نه بیشتر میرم تو اتاقم و به تمام زحمات این چند وقته دوستای سیاسیم فکر می کنم و می گم خدایا باز چرا ؟!


موضوعات یادداشت
جمعه 84 خرداد 27 ساعت 11:48 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
64114: کل بازدید
142 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب