سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
.... - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

به نام اهورای پاک 

 

صبح بلند میشم میرم پای تلویزیون ببینم چه خبره ... تلویزیون تبلیغات خوبی می کنه اما مطمئنم که مردم زرنگ تر از این حرفان که شرکت کنن ... ماهوراه رو میگیرم همه اکثرن حرف از رفتن به انتخابات می زنن جا می خورم و با یکی دوتا فوش رسیور رو خاموش می کنم . نهار می خورم و باز میرم پای تلویزون میبینم که جمعیت زیاده می گم تا بعد از ظهر بیشتر طول نمی کشه ! بعد از ظهر همچنان جمعیت هستند ! با خودم فکر می کنم میشه مردم باز هم دچار جو عمومی شده باشند ولی نه انسان یک بار اشتباه می کنه ... شب شده پدربزرگم نیست باز تلویزیون رو نگاه می کنم ... خیلی عجیبه یعنی بازم مردم ... در باز میشه .. پدربزرگم برگشته و شناسنامه به دست !! بدنم یخ می کنه با بغض می گم مردم همینقدر ارزش دارن و نه بیشتر میرم تو اتاقم و به تمام زحمات این چند وقته دوستای سیاسیم فکر می کنم و می گم خدایا باز چرا ؟!


موضوعات یادداشت
جمعه 84 خرداد 27 ساعت 11:48 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
60657: کل بازدید
65 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب