سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
تسلیت .. - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

 

درود بر همه دوستان .

دیروز 30 فروردین یک روز بسیار شیطانی بود !! روزی که شیطان نطفه کثیفشو در زمین کاشت ! بله دیروز تولد من بود .. و این روز رو به همه تسلیت می گم !!‏ ( عمرانم تا زمین رو به گند نکشم نمیرم :))‏ )  خلاصه اینکه جاتون خالی اولین کسی که روز تولد خودم تبریک بهم گفت ناربه عزیز بود که از همین جا ازش ممنونم .. اولین کسی هم بود که کادو بهم داد  . 2 و 3 نیز به ترتیب مامانم و خالم بودند و .... فردا هم صبح قرار با بچه ها بریم کوه و با خودمون برنج ببریم که اونجا جوجه کباب کنیم و بلههههه ( جای همتون خالی ) .. تا فردا که همه خبر هارو بنویسم فعلا

+ راستی خاله من هم ( ماهنوش ایزدی ) وبلاگ نویس شد بهش سر بزنید : درد و دلهای یک دختر خوب

شاد زی.


موضوعات یادداشت
چهارشنبه 84 فروردین 31 ساعت 3:4 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
58631: کل بازدید
724 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب