سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
شیمی درمانی ! - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

به نام اهورای پاک

درود بر دوستان .

خوب امید نوروز به همه خوش گذشته باشه . برای من که یک عید آرام بود البته تصمیمات زیاد و مهمی گرفتم که البته طبق معمول به هیچ کدوم عمل نمی کنم !! . خوب فکر می کنم تو این هفته باید اولین شیمی درمانی رو بکنم ! یک حس عجیبی دارم ! یه جورایی می ترسم . یه جورایی هم با این کار حال نمی کنم . بابا جان اگر قرار آدم بمیره بهتر خیلی شیک و خشگل بمیره دیگه این جنگولک بازیا چیه !‏ ... خلاصه بریم ببینیم چی میشه فعلا .. !

شاد زی .


موضوعات یادداشت
یکشنبه 84 فروردین 14 ساعت 7:6 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
47580: کل بازدید
65 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب