سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
جوابیه ! - Son OF SATAN !! ( پسر شیطان )
 

سالازار

سلام .

1- من اگر صورت شما رو زدم تو کیک برای یکم افکت دادن به مهمانی بود هیم میگه آرایشم هر کی ندونه فکر می کنه زارع آرایشش کرده بود !

2- من برای این می رفتم بیرون ! چون شما ها خودتون رو لوس کردین ! هی یه سری می گفتند چراغ خاموش اونا می گفتن روشن ! اینا خارجی می گذاشتن اونا می گفتن ایرانی ! اینا ایرانی می گذاشتن اونا می گفتن خارجی !

3- شما خودت خودتو گذاشتی تو منگنه !

4- یخورده باید جو دوستاتو کم می کردی و سعی می کردی میدون داری کنی !

فعلا شاد زی .


موضوعات یادداشت
شنبه 83 اسفند 15 ساعت 7:9 عصر

خانه مدیریت شناسنامه 
موضوعات
52588: کل بازدید
347 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
 
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
Contact Me:
آوای آشنا
طراح قالب