به نام اهورای پاک
سلام دوستان .
امروز 12 بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی عزیز ماست ... روزی که دیو بیرون رفت و فرشته آمد !
پایه صحبتهای پدرم که می شینم می گفت ما انقلاب کردیم که آزادی داشته باشیم ! رفاه داشته باشیم ... امروزه چند نفری هستند که زمزمه هایی می کنند که ما آزادی مطبوعات نداریم ! آزادی عمل نداریم ؟!!؟!؟ من در جواب این آقایون باید بگم کی می گه که ما آزادی عمل نداریم کی میگه ما آزادی مطبوعات نداریم !
می گید نه ببینید :
مثلا همین روزنامه کیهان : مدیر مسؤل عزیز این روزنامه جناب آقای شریعتمداری بر طبق عادت خود اقدام به چاپ مطلبی در مورد بازداشت شدگان اینترنتی ( وبلاگنویسان ) کرده اند که چند سطریشو در پایین می خوانید :
معلوم نیست چه کسی و کجا به آنها نگاه چپ کرده است» «جوانکهایی بودهاند که حداقل جرمشان گرفتاری در دام کید و مکر دشمنان و اقدام علیه امنیت ملی بوده است. کسانی که خود متهم به خیانت – ولو ناآگاهانه – به کشور خود از طریق همدستی با دشمنان قسم خورده آن هستند در این کشور آزادانه اجازه مییابند با بالاترین مقامات قضایی و انتظامی دیدار کنند و در مقابل ظلمی که ادعا میکنند بر آنها رفته از ایشان توضیح بخواهند .
در این میان کسی هم البته از آنها نمیپرسند شما چرا با بدکردارترین دشمنان این ملک همزبان شوید و بر خلاف قانون هر چه آنها خواستند از دروغ و راست گفتید و نوشتید و سالیانی دراز خون در دل پاکترین مردان و زنان این سرزمین کردید.»
جالب بود نه ! بهتر نگاهی به نامه آقای رجبعلی مزروعی که ایشان در مقابل عمل جناب شریعتمداری به ایشان فرستاده اند بیندازیم ! :
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با سلام،
مدتهاست که دیگر روزنامه کیهان نمیخوانم چون از نظر اینجانب روزنامه تحت مدیریت شما به هیچ قاعده دینی، اخلاقی و قانونی پایبند نیست و خوشحالم که حداقل در این ملک چند روزنامه مصونیت آهنین دارند تا مطبوعات داشته باشیم! القصه خبر یافتم که روزنامه کیهان به روال معمول خود همچنان بر مسیر بیانصافی و اتهام زنی و دروغگویی در مورد «بازداشت شدگان اینترنتی» خبرسازی کرده و با این مطایبه که «معلوم نیست چه کسی و کجا به آنها نگاه چپ کرده است» ادامه داده اینها «جوانکهایی بودهاند که حداقل جرمشان گرفتاری در دام کید و مکر دشمنان و اقدام علیه امنیت ملی بوده است. کسانی که خود متهم به خیانت – ولو ناآگاهانه – به کشور خود از طریق همدستی با دشمنان قسم خورده آن هستند در این کشور آزادانه اجازه مییابند با بالاترین مقامات قضایی و انتظامی دیدار کنند و در مقابل ظلمی که ادعا میکنند بر آنها رفته از ایشان توضیح بخواهند .
در این میان کسی هم البته از آنها نمیپرسند شما چرا با بدکردارترین دشمنان این ملک همزبان شوید و بر خلاف قانون هر چه آنها خواستند از دروغ و راست گفتید و نوشتید و سالیانی دراز خون در دل پاکترین مردان و زنان این سرزمین کردید.»
جناب شریعتمداری، مسلم بدانید اینگونه نوشتن و حقوق انسانهایی را ضایع کردن هرگز رسم شریعتمداری نیست، چرا که خداوند فرمان داده حتی دشمن با قومی نباید شما را از جاده عدل و انصاف خارج کند و یک مسلمان حتی در برخورد با دشمنان باید عدل و انصاف بورزد چه برسد به مسلمانان! میپرسم اولا این بازداشت شدگان در کجا محاکمه شدهاند تا این جرمهایی که شما برای آنها ردیف کردهاید اثبات شده باشد؟ ثانیا گیریم که اینها از نظر شما مجرمند آیا با مجرم در جمهوری اسلامی باید اینگونه رفتار شود: سلول انفرادی، ضرب و شتم و ... در کدامیک از آموزههای دینی و قوانین ما چنین اجازهای داده شده است؟ ثالثا بنده به عنوان پدر یکی از بازداشتشدگان مدعیام که بازداشت فرزندم – و دیگر افراد بازداشتی – بر خلاف همه قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است چرا که بطور مثال فرزند بنده نه سایتی و نه وبلاگی داشته است تا این مواردی که روزنامه شما به عنوان جرائم ایشان نسبت میدهد انجام داده باشد. متاسفانه آنچه مبنای چنین رخدادهای فاجعه آمیزی در جمهوری اسلامی شده است همین تخیلات و سناریوسازیها در مورد افراد و گروههاست، و روزنامه شما هم البته کمک کار بوده است و حتی تحمل دادخواهی افراد مظلوم را هم از مسئولان ندارد!
آقای شریعتمداری، خداوند قدرت بزرگی به شما داده است و آن مدیریت روزنامهای با بودجه بیتالمال است. شکر این قدرت دفاع از عدالت و مظلوم است و نه پشتیبانی از ظلم و ظالم. مطمئن باشید این دوران میگذرد و هم بنده و هم شما باید پاسخگوی اعمالمان در این دنیا و آن دنیا باشیم.
والسلام
رجبعلی مزروعی
7/11/83
فکر می کنم احتیاج به توضیحی نباشد ! حالا شما بگویید ما آزادی مطبوعات نداریم ! کجا دنیا دیده اید یک روزنامه بتواند این همه جرم و دروغ را به یکی نسبت دهد و کسی هم نگوید بالای چشمتان آبروست ! این از آزادی مطبوعات !
حالا می گویید آزادی عمل نداریم پس به نامه زیر دقت کنید که نامه یکی از زندانی ها به آقای شریعتمداری است :
دیدم که روزنامه کیهان در مطلبی باز هم به موضوع بازداشت ما پرداخته است و آقای مزروعی هم جوابی کوتاه به آن دادهاند، در اینجا فقط به چند نکته کوتاه در خصوص مطلب کیهان اشاره میکنم تا مردم بدانند که نماینده ولی فقیه در چه جنایتی در این مرز و بوم شریک بوده و بر جوانان این ملک برای اثبات تخیلات ایشان چه کردهاند.
متاسفانه چون هنوز از امنیت چندانی به لطف دوستان برادر حسین برخوردار نیستم نمیتوانم به اسم خودم جوابی به ایشان بدهم ولی امیدوارم روزی فرا رسد که بتوانم بگویم کیستم و چهها بر سرم رفته است.
آقای شریعتمداری در قسمتی گفتهاید:« معلوم نیست چه کسی و کجا به آنها نگاه چپ کرده است»
خدمت ایشان عرض کنم که من نمیدانم مقصود ایشان از «نگاه چپ» چیست ولی وقتی جوانی را هنوز یکساعت از بازداشتش نگذشته زیر شدیدترین ضربات مشت و لگد دوست و همکار سابق شما و آقای امامی قرار میگیرد چه کند و یا اینکه در هر جلسه بازجویی بدترین فحاشیها نسبت به خود مادر، خواهر و پدرش قرار میگیرد و تمام این رفتارها از سوی یار امین شما که این روزها سخت تحت فشار قرار گرفته و مدام به این ور آن ور خود را میزند و لابد این مطلب را هم به سفارش دوست عزیزتان نوشتهاید.
برادر حسین میدانم که از نظر شما «نگاه چپ» یعنی انداختن اتوبوس به ته دره یا به سرنوشت فروهرها و مختاری و پوینده و هزاران نفر دیگر دچار شدن است، اما بدانید که اکنون قرن 21 است و در دنیای کنونی با متهم سیاسی باید رفتار محترمانه داشت نه اینکه مانند یک موش او را در سلولی 2 و یک و نیم انداخت و تحقیرش کرد، یادم هست موقعی که بر سر جریان پرونده انفجار آرژانتین سفیر سابق ایران در انگلستان بازداشت شده بود شما و دوستانتان چه غوغایی کردید که وی تحت شکنجه وفشار است و در سلولش دستشویی فرنگی دارد و این یک نوع بارز شکنجه است، آقای شریعتمداری کجا بودید که ببینید در مملکت امام زمان شما جوانان بیگناه را مانند حیواناتی به دستشویی میبرند و اگر 10 ثانیه دیر کنند با مشت و لگد به آنها حملهور میشوند، راستی از نظر شما چشمبند و سلول انفرادی و لامپ روشن 24 ساعته و انواع و اقسام فحش و بد و بیراه اشکال دارد یا خیر؟ به نظرم ابتدا باید این سئوال را پاسخ دهید.
جای دیگری گفتهاید:«جوانکهایی بودهاند که حداقل جرمشان گرفتاری در دام کید و مکر دشمنان و اقدام علیه امنیت ملی بوده است»
آقای شریعتمداری بله ما جوان بودیم، جوانهایی که عمرشان به رژیم گذشته هم قد نمیدهد که بیاد آورند آن دوران را ولی شنیدهایم که در همان دوران هم با زندانیان سیاسی چه میکردهاند، شما و دوستان و امثال شماها در این رژیم با ما جوانان کاری کردهاید که بعضی از هم سن و سالان من قبطه آن دوران را میخورند، جناب آقای نماینده ولی فقیه ما در کدام کید و مکر گرفتار بودیم که خود غافل از آن بودیم، آیا باید در زیر ضربات مشت و لگد و کمربند دوست جنابعالی آقای فلاح به گرفتار بودن در دام به قول شما دشمنان پی ببریم و در زیر فشار فحشهایی که مدام نثار خانوادهمان میشود قبول کنیم که اقدام علیه امنیت ملی میکردهایم.
آقای شریعتمداری شما که با دوست سابق خود آقای فلاح هنوز روابط خوبی دارید بهتر است از ایشان بپرسید که هر کدام از بچههای پرونده ما پس از چند بار کتک خوردن به انواع مختلف قبول کرده که آلت دست بوده و البته میدانم که از نظر شما و همفکران شما آن اعتراف از هر صحبتی آزادانه تر است مانند نمایش تلویزیونیتان که پس از روشن شدن حقیقت ماجرای آن حتی شرافت تصحیح آن را هم نداشتید.
گفتهاید:«کسانی که خود متهم به خیانت – ولو ناآگاهانه – به کشور خود از طریق همدستی با دشمنان قسم خورده آن هستند در این کشور آزادانه اجازه مییابند با بالاترین مقامات قضایی و انتظامی دیدار کنند و در مقابل ظلمی که ادعا میکنند بر آنها رفته از ایشان توضیح بخواهند».
آقای مدیرمسئول شما که باید حقوقی صحبت کنید حداقل به ما بگوئید که در کدام دادگاه ما به خیانت به کشورمان محکوم شدهایم که خبر از آن نداریم و این هم مانند آن مطلب تخیلی «خانه عنکبوت»تان است که از روی تخیل شما ما در آن محبس مجبور میکردند که تایید کنیم که شما راست میگوئید تا بیاورند و در کیهان چاپ کنند. آیا به نظر شما کسانی که حقوقشان ضایع شده است نباید نسبت به این امر اعتراض کنند، البته شما در این حکومت هرکس را که شکنجه کردهاید بعد از آن تهدید کردهاید که حرفی نزند و اکثرا" هم قبول کردهاند و آنها که قبول نکردهاند یا در خارج این مرز و بوم در قربت رحل اقامت گزیدهاند یا سینه در داخل خاک دارند، یادم هست که بازجو ما و رفیق شفیق شما نیز همین توصیه را به من کرد ولی من شرافت انسانی را بالاتر از آن دیدم که زبانم را در کامم گیرم و از ظلم سخن نگویم.
آقای شریعتمداری طبق گفته بالاترین مقامات این حکومت به اصطلاح دینی مردم حق دارند از حاکمان در خصوص اعمالشان سئوال کنند و حضرت علی نیز مردم را به این امر دعوت کرده است، حال چگونه است که شما از این عمل دلخور شدهاید؟ البته من دلیل اصلی ناراحتی شما را خدمتتان عرض میکنم و آن اینست که با پیگیریهای ما مسائل زیادی در این پرونده و پروندههای مشابه آن روشن شده است: مخفیگاه اصلی دار و دسته شیطانی شما که سالهاست جوان و پیر این دیار را در آن مخفیانه به بند میکشید کسانی مانند علی افشاری، سینا مطلبی و یا سیامک پورزند، بله آقای شریعتمداری نام همه این عزیزان و بسیاری مردم بیگناه دیگر که پای دیوارها و گوشه قرآنهای آن مخفیگاه جهنمی درج شده بود در ذهن من نقش بسته و به خاطر دارمشان و مسئله دوم که شما را عصبانی کرده است فاش شدن نام رفیق و هم پیالهایتان در دوران سعید امامی است که امروز تحت فشار است و از هر سو او را تهدیدی میکنند، دوست دارم شما جوابی به من بدهید تا عکس و آدرس این رفیق را منتشر کنم تا دیگر حتی احساس امنیت نکند که به خانهاش در آن مجتمع بازگردد و از ترس همسایگان و خانواده متواری گردد.
شما در جایی گفتهاید:«در این میان کسی هم البته از آنها نمیپرسند که شما چرا با بدکردارترین دشمنان این ملک همزبان شدید و بر خلاف قانون هرچه آنها خواستند از دروغ و راست گفتید و نوشتید و سالیانی دراز خون در دل پاکترین مردان و زنان این سرزمین کردید»
جناب آقای نابغه مگر من و دوستان همبند من چند سال داریم که سالیان درازی است خون در دل مردمی که شما آنها را پاکترین مردان و زنان مینامید کردهایم، آیا این مردم خبر دارند که شما جوانان بیگناه را در سلولهای سرد و تاریک محبوس و شکنجه میکنید تا قبول کنند که بر خلاف تعهد و اخلاق به کشورشان خیانت میکردهاند آیا شما از طرف ملت نمایندگی دارید تا سیلی بر گوش جوانان این ملک بزنید و از آنها بخواهید به دروغ به اعمال ناکرده اعتراف کنند.
آقای شریعتمداری و فلاح شما که بویی از انسانیت و حقوق انسانی نبردهاید و امروز چنین میکنید با جوانان این مرز و بوم در دهه 60 پس چه میکردید، خدا به فریاد آن مظلومان برسد.
راستی شما که نماینده پاکترین مردان و زنان این مرز و بوم هستید و ذوب در ولایت هم میباشید میدانید که ولایت شما پس از مطلع شدن از ریز ماجرای یکی از بچههای ما چه گفتهاند؟ بهتر است بپرسید تا بدانید مافوق شما در این خصوص چه گفته است.
البته بنده هیچگونه مسؤلیتی در قبال این سخنان ندارم و به هیج وجه این سخنان را تایید یا تکذیب نمی کنم ! ولی در جایی ایشان فرمودند که:
شکنجه کردهاید بعد از آن تهدید کردهاید که حرفی نزند و اکثرا" هم قبول کردهاند و آنها که قبول نکردهاند یا در خارج این مرز و بوم در قربت رحل اقامت گزیدهاند یا سینه در داخل خاک دارند، یادم هست که بازجو ما و رفیق شفیق شما نیز همین توصیه را به من کرد ولی من شرافت انسانی را بالاتر از آن دیدم که زبانم را در کامم گیرم و از ظلم سخن نگویم.
پس آزادی عمل هم هست این عزیزان هم می توانند یا ساکت باشند و با حرف بزنند ! آزادند ولی می گن هرکیم خربزه می خوره پایه لرزشم می شینه !
دیدید آزادی عمل هم داریم ! پس انقدر نق نزنید
زاستی این روزها سرود : بوی عطر سوسن و یاسمن آید ... رهبر محبوب خلق از سفر آید ... دیو چو بیرون رود فرشته درآید...
بعضی ها باز زمزمه می کنند که این شعر بر عکسه فرشه چو ... ولی در جواب این آقایون می گم که اینطور نیست و حق کپی رایت شعر را رعایت کنند چون هر جا دیو بیرون بره فرشته میاد . ( راستی ازرائیل هم فرشتست دیگه نه !)
خلاصه در آخر می گن بگذر از این روزگار تلخ تر از زهر !!!
من چه بگویم که نا گفتنم بهتر است ...
دهه فجر مبارک ...
شاد زی .
|